سلام
سال 1394 مبارک
تمام اسفند رو به خرید و خونه تکونی و مقدمات عید گذروندم . به نظر خودم هیچ کار مفیدی نکردم . هفت روز اول فروردین مرخصی گرفتم . پنج فروردین یک مهمونی بزرگ داشتم که خونواده خودم و مسعود همگی رو برای نهار دعوت کرده بودیم . قبل از اون هم مهمونی های کوچولو داشتیم و همینطور بعدش ... دیروز که شش فروردین بود آزاده و آقا جواد اومدن دیدنمون ... اوه ، راستی نگفته بودم ! آزاده بهترین و قدیمی ترین دوست من هست . جواد آقا هم یکی از دوستان خوب مسعود ... اره دیگه دوست من با دوست مسعود ازدواج کرد . من و مسعود خیلی از این وصلت خوشحالیم ...
امروز رو کاملا استراحت کردم ، آخرین روز مرخصی بود و از فردا باید دوباره برم سر کار ... خیلی هم فشرده ...
تاریخ : جمعه 94/1/7 | 9:23 عصر | نویسنده : Nurse | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.