امسال همسری نتونست شب تولدم پیشم باشه به خاطر همین تبریکاتش با 6روز تأخیر رسید!
البته صبح روز تولدم ، ساعت 6 صبح ، با پیامک ، تبریکش رو رسوند ولی خوب یه سری اتفاقات قبلش افتاد و منم یه سری اخلاقیاتی دارم که ...
امسال تنها چیزی که دلم می خواست شب تولدم داشته باشم حضور مسعود بود .
میگه مشکل داشته و نمیشده و ...
باشه قبول ...
دیگه اصلا برام مهم نیست که چیزی که دلم می خواست نشد ...
اینم اوج سلیقه همسری که برام دوست داشتنی بود ... (نتونستم زودتر بیام عکس بذارم)
و اما باز هم "Paris" ...
فکر می کنم فقط شیخ حافظ از علاقه من به پاریس بی خبر باشه!
تاریخ : یکشنبه 91/11/15 | 9:42 عصر | نویسنده : Nurse | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.