باز هم خسته شدم
باز هم بریدم
و باز هم می ترسم
هر دفعه بیشتر از قبل می ترسم
می ترسم که مبادا این آخرین دفعه ای باشد که خسته می شوم
می ترسم سفره را جمع کنم ، کاسه را بشکنم ، آب را بریزم ، چمدان دلتنگی ها و تنهایی هایم را ببندم و دور شوم که ... دیــــگــــر خــــســــتــــه نــــــشـــــوم
تاریخ : شنبه 91/10/2 | 5:42 عصر | نویسنده : Nurse | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.