از اول هفته داریم مثل چی روی پایان نامه مسعود کار می کنیم .
امروز صبح بعد از نوشیدن چای ، 2تا ساندویچ نون و پنیر درست کردم یکی با ریحون یکی هم با گوجه فرنگی . من و مسعود آماده شدیم و رفتیم نیشابور . توی مسیر ساندویچ ها رو نصف کردیم و خوردیم . به هر دوتامون خیلی چسبید . علاوه بر اون ساندیچ های خونگی یه ساندیچ فلافل و یه چیپس فلفلی هم خوردیم (به قول بهار همین رژیم های سفت و سخت هست که منو لاغر می کنه دیگه
)
رسیدیم مرکز تحقیقات نیشابور ، پایان نامه مسعود رو تحویل استاد راهنما دادیم تا اصلاحیه های نهایی رو مشخص کنه بعد از اون یه سر رفتیم دانشگاهِ مسعود یه سری مدارک تحصیلی که لازم بود تحویل دادیم . کارمون تموم شد و برگشتیم مشهد .
ساعت 2 بعد از ظهر رسیدیم. اونوقت هیچکس خونه نبود . امیر هم رفته بود تهران برای همایش start up weekend (این همایش برای اولین بار در ایران برگزار میشه و بزرگترین شرکت ها و موسسات نرم افزاری بزرگ جهان مجری این همایش هستند. مثل گوگل و ...) .
من گشنه م نبود فقط از خستگی شده بودم عین مرده متحرک آخه شب قبل هم بیدار مونده بودم و نزدیک 24 ساعت بود که نخوابیده بودم . لباسمو عوض کردم و خوابیدم . مسعود هم یه خاگینه برای خودش درست کرد نوش جان نمود و اونم خوابید .
ساعت 4:30 بعد از ظهر با زنگ تلفن مامان از خواب پریدم ! بگذریم از ماجراهای زیادی که پشت تلفن و پیامک پیش اومد و خیلی اذیتم کرد . لوب کلام این بود که فردا شب مادر شوهر ِ عروس خانوم جدید (عمه مرضیه) می خواد عروسش رو پاگشا کنه و الان یعنی دارن تازه مهمون دعوت می کنن اونم واسه فردا شب!!!!!!!!!!!! خُب بعد من داغ می کنم میگید چرا ! آخه آدم در این حد بوووووووووووووق؟! از مادربزرگم اصرار و اصرار که باید تو و مسعود هم بیاید . مادربزرگم هم حق داره ولی آخه کدوم آدم عاقلی مهمون هاش رو شب قبل دعوت می کنه ؟! مادربزرگم میگه تو میگی چی کار کنم وقتی اینا اخلاقشون اینطوریه ؟! میگم : نمی دونم چی کار می خواید بکنید ولی به جای اینکه باهاشون راه بیاید یه بار برگردید بهشون بگید که چقدر کارشون زشت و قبیح هست ! واقعاً دارن خواسته یا ناخواسته بی حرمتی می کنن ! منم نمی تونم بیام چون مسعود کارش زیاده چیزی هم تا دفاعیه ش نمونده باید کمکش کنم. در ضمن پنجشنبه دوباره باید بریم نیشابور و این مهمونی توی برنامه من گنجونده نمیشه !
خلاصه هر چی سبک سنگین کردیم دیدیم فایده نداره و مجبوریم فردا صبح بریم حیدریه !
مسعود هوس پیتزا کرده بود و از ظهر می گفت : برم مواد پیتزا رو بگیرم پیتزا درست کنی ؟
سر ِ شب دیدم مثل اینکه خیلی هوس داره گفتم پاشو بریم مواد پیتزا بگیریم
اینم پیتزا سر آشپز ملیحه جون :
نکات سر آشپز باشی :
1- همیشه از قارچ تازه و سفید و ترد استفاده کن . قارچ تازه خیلی توی رنگ و طعم پیتزا موثر هست .
2- اگر گوشتی داری که از طعم و عطرش رضایت نداری اون رو با ادویه تفت بده (مخصوصاً دارچین و فلفل سیاه) یا حتی قبل از اینکه گوشت رو توی ماهیتابه بریزی ادویه رو با پیاز ها یه تفت کوتاه بده.
اما اگر از طعم و عطر گوشتی که می خوای استفاده کنی راضی هستی . موقع تفت دادن گوشت جز نمک و پیاز سرخ کرده ای که از قبل توی ماهیتابه داشتی بهش چیزی اضافه نکن تا کاملاً گوشتت سرخ بشه و بعد در آخر ِ آخر قدری ادویه از هر نوعی که دوست داری به اون اضافه کن . یادت باشه وقتی می خوای در مرحله آخر ادویه رو اضافه کنی مقدار کمتری از اون لازم داری تا وقتی که ادویه توی مرحله اول به گوشت اضافه میشه .
.: Weblog Themes By Pichak :.