سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابتدا به ساکن بخوانید : لطفا اشتباه نکنید !!! بین دل بستن با خواستن و دوست داشتن تفاوت بسیار است

دل بستگی های شما چیست ؟
اگر بزرگترین چیزی که آرزوی داشتنش را در سر می پرورانید را در اختیارتان بگذارند و به شما بگویند که تنها همین امروز صاحب این آرزو هستید ... آیا می توانید به آن دل ببندید ؟! آن آرزو پیش چشمانتان چقدر ارزش خواهد داشت ؟!
خودتان را تصور کنید : ...
امروز صبح که از خواب برخواستید به شما بالاترین مقام علمی و جهانی که حتی فکرش برایتان آسان نمی نمود اعطا می شود . یک خانه ی بزرگ و ویلایی و بسیار زیبا و مجلل با تمام امکانات مدرن برای شما فراهم شده است که در پارکینگ این خانه انواعی از مدل بالاترین ، زیباترین و قیمتی ترین اتوموبیل ها پارک شده است ، شما بهترین لباس های دنیا را به تن دارید . مهربان ترین ، زیباترین و دوست داشتنی ترین همسر ... ، فرزندانی باهوش و صالح ... ، پردرآمدترین شغل ممکن ... ،  و شما مورد احترام تمام مردم و دوست داشتنی ترین و آرمانی ترین فرد دنیا هستید ... خلاصه شما صاحب تمام ترین های دنیا می باشید ... اما فقط و فقط همین امروز ... !
آسمان که غروب سرخش را پیش چشمانتان به نمایش بگذارد همه چیز پایان می یابد ... همه چیز ... و شما دیگر هیچ ندارید ...
حال به من بگویید می توانید به چنین زندگی ، اسباب و وسایل ، جاه و مقام دل ببندید ؟!
می توانید از چیزهایی که تا چند ساعت یا چند لحظه ی دیگر نابود می شوند لذت ببرید؟!
... بیدار شوید ... همه چیز خواب بود و رویا ...
... اما در دنیای امروز ...
اگر بدانی همسرت که بسیار شیفته و عاشقش هستی فقط برای مدت کوتاهی با توست و هر لحظه ممکن است دیگر از برای تو نباشد ... باز هم می توانی دل بسته ی او باشی ؟!
اگر بدانی همسرت نیز چون دیگر اشیاء و وسایل این دنیا فانی است و فقط و فقط این دنیا برای تو هست و بس ... (که البته برخی حتی همین دنیا هم برای تو باقی نمی مانند !!!)
حقیقتا می توانی دل ببندی ؟؟؟؟!!! اگر می توانی ... تو آدم همین دنیا هستی  ...
اما...
اگر بدانی که همسر دوست داشتنی تو از همین امروز تا آخرت و تا ابدیت و در آن دنیا و تا هر جایی که فکرش را هم نتوانی بکنی برای تو می ماند ...
اگر همسرت نیز چون تو مشتاق باشد که در آن دنیا و تا ابدیت ، هر جا که باشی و به هر قیمتی با تو و برای تو بماند ...
حال چه ؟
من می دانم ... بیش از همیشه دل بسته و وابسته و عاشقش خواهی شد ... درست می گویم ؟
اگر بدانی منزلی که از درآمد حلال و طیب خود با زحمت و تلاش خود ساخته ای و خشت خشت آن را با نام  نیک الله روی هم گذاشته ای - هر چند ناچیز و حقیر باشد -  در آن دنیا تبدیل به کاخی می شود که خانه ای که دقایقی پیش با هم در رویاها تصورش کردیم در برابرش کوخی بیش نیست ...
حال چه ؟!
اگر هر کاری حتی درس خواندن و پیشرفت علمی تو ، حتی پول و ثروت تو ، حتی خوردن و خوابیدن تو ، خالصانه با یاد خدا و برای خدا باشد مسلما فقط در اینجا و در این دنیا باعث شوق و آسودگی تو نخواهد بود و همیشه برایت باقی خواهد ماند ... (شک نداشته باش که بیش از آن نسیبت خواهد شد)
دوست من ...
خورشید امروز دیر یا زود غروب خواهد کرد و دیگر هیچگاه بر نمی تابد ...
برخیز ... از این خواب و رویا بیرون بیا ... برخیز و زندگی ات را طوری دیگر بساز ... آن طور که همیشه برایت بماند ...
برای خدا زندگی کن که همه چیز جز او فانیست ...
خداوند به تو که بنده و عزیزش هستی وعده هایی داده که حقانیتش ثابت شده و برای تو که هنوز نمی دانی ! ثابت خواهد شد ...
که اگر از متقین باشی تنها رضایت آفریدگارت برای تو کافی است و لا غیر ...




تاریخ : دوشنبه 89/6/1 | 6:27 عصر | نویسنده : Nurse | نظر

عصر یک جمعه ی دلگیر ، دلم گفت بگویم ، بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیدست ؟ چرا آب به گلدان نرسیدست؟ و هنوزم که هنوز است ، غم عشق به پایان نرسیدست؟ بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید، بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست؟ و چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست؟ عصر این جمعه ی دلگیر ، وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس ، تو کجایی گل نرگس؟

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا




تاریخ : جمعه 89/4/25 | 3:0 عصر | نویسنده : Nurse | نظر

 

دوستی به من گفت : فلانی اگر یک روز در خانه ی تو کوبیده شود و بعد از اینکه بپرسی وکیست ؛ ناگهان بگوید منم امام زمان تو !

آیا وجدانا بلافاصله در را باز نموده و با شادی و شعف ، خود و خانواده به استقبالش می روی ؟ یا اینکه با عذر خواهی از امام می خواهی : چند لحظه تامل بفرمایید الان خدمت می رسم . و آنگاه با خانواده ات مشغول مرتب کردن خانه ای که در شان ایشان باشد می شوی ؟ یک نفر نوارها و سی دی های نامناسب ، دیگری پوستر ها و دکوراسیون شرم آور و ... . تازه بعد از برطرف کردن این موانع اگر امام وارد منزل تو شوند ، فکر می کنی از غذا و میوه ی تو تناول می کنند ؟ و اگر امر بفرمایند قرآن یا نهج البلاغه را به من بده ، اگر داشته باشی از گرد و غبار روی آن خجالت نمی گشی ؟! ...

راستی ، اصلا کمی فکر کن آیا با شناخت از خودت ،احتمال می دهی یک روز امام زمان در خانه ات را بکوبند؟!

به دوستم گفتم : پس چه کنم ؟ گفت : روزی 10 دقیقه با خودت خلوت کن ، فقط و فقط به امام زمانت فکر کن و اینکه چه کرده ای و چه باید انجام دهی تا به آن حضرت نزدیک شوی همچنان که حضرت صادق (ع) می فرمایند :

هر کس دوست می دارد از اصحاب حضرت مهدی ( عج ) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار نماید

(کتاب غیبت نعمانی . صفحه ی 106)

 




تاریخ : شنبه 88/4/20 | 10:0 صبح | نویسنده : Nurse | نظر

 

یادته یه روز گفتم دیگه از عشق و عاشقی های تموم شدنی خسته شدم ؟!

گفتم خدا جون دیگه بسه ! فقط خودت رو می خوام.

کاری کن که جز خودت عاشق هیچ کسی نباشم.

خدایا به هر چی که دست کشیدم تموم شدنی بود .

خدا جون خیلی وقته فراموشم کردی ! گناهم چی بود ؟!

هنوزم می خوام عاشقت باشم .

میگن از رگ گردن به آدم نزدیکتری ! پس چرا دستمو نمی گیری ؟!

چرا دستم رو رها کردی ؟! خداجون کجایی ؟! دلم واسه شب هایی که عاشقونه برات گریه می کردم تنگ شده !

خدایا ! امشب دست های کوچیک منو بگیر و دیگه رها نکن !

خدایا به هر دری می زنم بسته هست . آخـــــــر  ِ همه چیز دوباره به تو می رسم .

کاش دیگه دستم رو رها نکنی .

اینجا توی این خونه جایی رو برای درد دل با تو ندارم .

خیلی وقته نماز و روزه ندارم ! خیلی وقته گم شدم !

خدایا امشب اومدم تا دوباره پیشم باشی!

 




تاریخ : پنج شنبه 87/12/15 | 1:0 صبح | نویسنده : Nurse | نظر

 

چشمهایم را کسی به زور می بندد ...

 چشمهایم را اگر ببندید پلکهایم بی وقفه تلاش خواهند کرد ...

هیچ کس کورتر از آنکه نگاه نمی کند نیست ...

پروانه باید در باد رها باشد ...

قفس جای پر زدن ندارد ...

این را همه می دانند ...

تعجب من بارها از این است که میان اعداد گیج شده اند بعضی ها ... !

دلم پروانه ای در مشت ایشان است ...

من به نقطه ی تحمل رسیدم و اینک پرواز کردن کم کم از یاد من خواهد رفت ...

زیرا اندیشه هایم انگیزه هایم و امیدهایم دفن می شوند در این قفس ...

خدایا پرواز را در حافظه ام حفظ کن تا روزی که درهای قفس را باز کنم و مشت گره کرده ایشان مرا به فضا پرتاب کند.

م.پ

 




تاریخ : چهارشنبه 87/12/7 | 3:0 عصر | نویسنده : Nurse | نظر

 

ناله های شبانه ...

شچه زیباست نیمه شب هنگامیکه بنده خاص خداوند سر بر آستان الهی گذارد و ناله ی جانسوزش که بوی عطر بهشتی به همراه آن است به آسمان ها و به عرش الهی برسد و ندای یا رب یا ربش عرش الهی را به لرزه در آورد و ملائکه را با خود هم ناله نماید ...
چه زیباست هنگام نیمه شب وضو گرفتن و به آسمان پر ستاره نگاه کردن و پی به عظمت پروردگار بردن ...
چه زیباست زمزمه کردن الهی العفو الهی العفو هنگامی که سر بر آستان الهی گذاشته باشی و نهایت خضوع و خشوع را داشته باشی ... 
و چه زیباست هم ناله شدن با علی (ع) در دل شب چرا که او نمونه ی خالصی است از بندگی خدا 
یا رب ارحم ضعف بدنی ...
خدایا معبودا رحم کن بر بدن ضعیفم ...
این ناله ی علی است .
ابکی لظلمت قبری  ...
می گریم برای تاریکی قبرم ...
این ناله سید الساجدین است . 
واقعا اگر این دعا ها از ائمه معصومین به ما نمی رسید ما چگونه با خدا مناجات می کردیم چگونه شکر نعمت هایش را به جا می آوریم خداوندا به ما توفیق دعا و مناجات را که باعث خلوص و رشد ما می شود عطا کن و آن ها را موجب قبول درگاهت قرار بده .

آمین یا رب العالمین

64/11/11 !!!




تاریخ : شنبه 87/8/18 | 1:0 صبح | نویسنده : Nurse | نظر

  • آنکولوژی | اخبار وب | تیم بلاگ