وبلاگ :
*پروانه هاي بي پروا *My Diary*
يادداشت :
تولد - فاجعه در يک روز کاري - خانواده - آبگوشت بزباش ...
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
باران بهار
خيلي بد اينقدر بي مسئوليتي طفلي اون نوزاد دلم براش سوخيد بقول شما حداقل بايد اون موقع بالا سرش مي بود و متوجه مي شد
پاسخ
من اصولا دلم واسه نوزاد نسوزيد دلم واسه خودم سوزيد .
+
زهره
آره ديدم گفتي آخرش فوت ميشده...من کلآ دلم سوخت...
پاسخ
اوهوم
+
بهناز
يعني نوزاد فوت شده ؟؟؟؟؟؟دليل فوتش چي بوده ؟؟؟ واقعا چوب خدا هم صدا نداره . چه جالب چوبش رو خورده
پاسخ
علت مرگش DIC بود يعني انعقاد منتشر داخل عروقي . اون در هر صورت زنده نمي موند چه کسي به دادش مي رسيد چه نمي رسيد ... من از اين مي سوزم که از مرگش ساعتي گذشته بود و خانوم الف نفهميده بود!
+
نسرين:)
تولدش مبارک:)
به منم خيلي خوش گذشت:*
پاسخ
فدات :*
+
زهره
سلام عزيزم
خسته نباشي...قبول باشه نماز و روزه هات...
تولد آقا مسعود هم مبارک. بهتر شدن؟
من که همچنان گهگاه دلم درد ميگيره..نمي دونم از چي و چرا؟...دکتر هم نرفتم!! همسرجان ميگه ديگه بايد گوش ت رو بگيرم ببرمت :دي
زن داداش منم يه مدت NICU بود و از ويژه و مسئوليت هاي خاصش ميگفت...
عجب پرستار نشدماااااااااااااا...سر بزنگاه ِ ثبت نام ، نرفتم!
وگرنه الان همکار بوديم!
آخي دلم واسه اون ني ني سوخت :(
پاسخ
اگه بشه که تشريف ببريد دکتر . آره مسعود حالش خوبه ديگه فقط يه کم ناز مي کنه :دي . نه دلت واسه ني ني نسوزه اون بالاخره امروز و فردا فوت ميشد فقط من از اين ناراحت شدم که از مرگش ساعت گذشته بود و بعد متوجه شده بودن . اين يعني عمق بي مسئوليتي...