• وبلاگ : *پروانه هاي بي پروا *My Diary*
  • يادداشت : باز هم کادو تولد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بازم تبريک !

    ما که يک زندگي توله سگ واري داريم که نگو

    شوهر که نداريم که برامون کادو بخره روز تولد :))

    بابامون پارسال تولدمون تهران بود زنگ زد گفت هپي برزدي هاني

    مام زديم زير عرعر...خيلي عر زديم ... ميدوني که ! اينطوريه خلق و خويمون !!

    کيکم نداشتيم حتي

    ننه ي دوستمون برامون کيک درست کرد

    کيک نارگيلي ! ما از نارگيل متنفرييييم !!!

    ننه ي خودمونم گفت بيا بريم بيرون هرچي ميخواي بخرم برات

    عجيب بهمون برخورد .... عجيب

    اينا رو گفتم بدوني هميشه شرايط بدتري هست

    :)

    پاسخ

    اون که خوبه ! ما که توي دوران مجردي حتي يکي نگفت تو کي به دنيا اومدي ؟! بابا گاهي آخر بهمن که ميشد به دسته چکش نگاه مي کرد که بايد قرضاش رو بده مي گفت ااااا بهمن تموم شد ! مليحه مون هم بهمن به دنيا اومده بود نه ؟! مامان هم که کلا ترجيح ميداد به دنيا نميومدم !

    حدس مي زدم که دليل ناراحتيت که در پست قبل نوشتي نبودن همسرت باشه ...چاره اي جز فراموشي نيست .
    پاسخ

    آره بزرگترينش اون بود
    جوووووووونم سليقه ي همسر
    دستش درد نکنه عاااااااليه
    مباااااارکت باشه
    پاسخ

    ممنونم
    + پرستار كوچولو (سميه) 


    شايد به خاطر اينه که حس هات خيلي شبيه شهريوري ها يا ارديبهشتي هاست...

    دست همسري هم درد نکنه ، چه سليقه اي ...

    پاسخ

    واقعاً !!!!!!!!!! چه جالب ! فکر نمي کردم ! مرسي عزيزم
    + نسرين 
    مباركه :)
    پاسخ

    ميسي عزيزم . تو که زودتر از همه ديده بودي!