• وبلاگ : *پروانه هاي بي پروا *My Diary*
  • يادداشت : پرستاري در ايران جايگاه درستي ندارد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    يه سريالي تو ايران ميداد به اسم پرستاران . اون جا استراليا بود اما دقيقا همين کارايي رو مي کردند که پرستارا تو ايران انجام ميدن.

    پاسخ

    فداي تو بشم . اونجا موضوع کار باليني پرستار توي بيمارستان بود . من مي دونم که شرايط و فرصت هاي استخدامي اونجا چطور هست . پرستار ها توي شرکت هاي بيمه کار مي کنند و با آموزش ها و فعاليت هاي خاص از بيمار شدن شهروندان تا حد امکان جلوگيري مي کنن . اونها بيماريابي مي کنند و قبل از اينکه به يک بيماري مزمن مبدل بشه و خسارت هاي بيشتري ايجاد کنه اونو درمان مي کنن. اونجا هر خانواده يک پرستار داره و پرستار مدام خانواده رو ساپورت مي کنه.بازديد از منزل داره.تمام سعي خودش رو مي کنه که با اقدامات غير دارويي مشکلات سلامت خانواده رو حل کنه.تغذيه خونواده رو تحت نظر داره .مشکلات رواني اجتماعي و اقتصادي خونواده رو کامل مي دونه.شما اگر هم مي خواي پرستاري واقعي رو ببيني بايد توي کانادا که مهد پرستاري هست دنبالش بگردي.اونجا هزينه ها صرف پيشگيري ميشه نه درمان!بالاترين حقوق رو پرستارها دارن چون باعث رشد اقتصادي و سلامت نيروي انساني جامعه ميشن.بهناز من وقتي کتاب هام رو مي خونم مي بينم هيچ چيزش توي ايران قابل اجرا نيست.هيچي ها!چون کتاب هاي ما از سازمان جهاني بهداشت مياد. نه اينکه بگم بعضي هاش، هيچ چيزش کاربرد نداره! حتي اون کار باليني بيمارستاني که شما توي اون سريال ديدي هم توي ايران اجرا نميشه . اونجا اول پرستار تشخيص ميذاره و اون هست که مشکل اصلي بيمار رو تشخيص ميده و تعيين مي کنه کدوم پزشک بايد بيمار رو ويزيت کنه . پرستار برنامه درمان بيمار رو تنظيم مي کنه . چون پرستار يکي هست و در جريان تمام مراحل بيمار هست اما چندين پزشک و متخصص يک بيمار رو ويزيت مي کنن و در جريان مراحل پيشرفت درمان نيستن اونوقت ميشه که دائم آزمايشات تهاجمي بدون علت تکرار ميشن . داروهايي تجويز ميشه که گاهاً با هم تداخل دارند يا مثلاً آمينوگليکوزيدها که سميت گوشي و کبدي و ... دارن براي 2 ماه مصرف ميشن و پزشک حواسش به مدت مصرف نيست و واقعاً هم نمي تونه تک تک بيمارها و مراحل درمان رو به خاطر بسپاره !اينطوري ميشه که وقتي از بيمارستان مياي بيرون يک مشکلت حل شده و هزار تا مشکل ايجاد شده .واقعاً عوام نمي فهمن چه بلايي سرشون اومده . ما که اونجا هستيم مي فهميم چه به سر بيمارها مياد .بعضي از بيمارستان هاي خصوصي که تعدادشون کمتر از انگشت هاي يک دست هست توي ايران وجود داره که اين وضعيت رو کمتر دارن . مدت بستري بيمارها توي بيمارستان هاي ما بيش از حد استاندارد هست و اين خودش يک ريسک فکتور براي عفونت هاي بيمارستاني و سندرم ها روان تني و ... ميشه . توي کشورهاي ديگه مدت بستري حداقل ممکن هست و وقتي بيمار ترخيص ميشه ولش نمي کنن به امان خدا ! تا بهبودي کامل بيماري و حتي دوره ي بازتواني يک پرستار اونو ساپورت مي کنه و هر روز کنترلش مي کنه و به خونه ش ميره و تا وقتي که به کارهاي روزمره و عادي خودش و به اجتماع برنگشته اونو تحت نظر داره . براي رفع مشکلاتي که براش پيش مياد راهنماييش مي کنه . اگر نيازي ببينه اونو به يک متخصص يک فيزيوتراپ يا گروه هاي هم درد ( مثلاً گروه سرطان پستان ، گروه ديابت و ... براي صحبت کردن در مورد مشکلاتشون و ... ) معرفي مي کنه .اونجا پرستاري محدود به مشکلات جسمي نميشه . پرستاري يعني مراقبت در تمام ابعاد انساني که شامل بعد روحي رواني اجتماعي اقتصادي فرهنگي و ... ميشه .بهناز هر چي بگم کمه اصلاً پرستاري اينجا ذره اي به پرستاري واقعي شباهت نداره .