• وبلاگ : *پروانه هاي بي پروا *My Diary*
  • يادداشت : تصميم اشتباه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام . اين چيزي که ميخام بنويسم هم نظر خودمه هم جواب کامنتائي که واسم گذاشي .
    مليحه جون ادميزاد به حکم ادميزاد بودنش هميشه اشباه مي کنه و هميشه هم اين اشباها در واقع اشباه نيسند بلکه يه مرحله از زندگين که خيلي مواقع هم اجناب ناپذيرن . ولي اينکه من گاهي اوقات اينقدر بهم مي ريزم اينه که هر ادمي هر از چندگاهي اوضاع روحيش خراب ميشه و هر کس يه جوري با اين قضيه کنار مياد نحوه کنار اومدن منم نوشنه . مي نويسم تا سبک بشم بنابراين فکر نکن که هر وقت از اين چيزا مي نويسم يعني ديگه منکر همه چي ميشم خوب پيش مياد و کاريشم نميشه کرد .
    و هم اگه واقعا قصد ارشد خوندنه سعي کن عقبش نندازي که به روزگار من دچار ميشي سال 83 فارغ الحصيل شدم همون سال ربه ارشدم شد 70 ولي ديگه هم نکردم و بعد از اونم ديگه نشد بخونم .
    پاسخ

    راست ميگي چون تو بيشتر مياي درد و دل مي نويسي شايد به خاطر اينه که من اينطوري برداشت کردم . در مورد ارشد خيليا حرف تو رو بهم زدن . بعد خوب بازم 2تا انتخاب برام مي مونه ، تغذيه يا پرستاري ؟ که منابعش کاملاً با هم متفاوت هست و من بايد يکي رو انتخاب کنم.