• وبلاگ : *پروانه هاي بي پروا *My Diary*
  • يادداشت : مي خوام طبيعي باشم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 20 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    منم کلآ از آرايش زياد خوشم نمياد...

    البته چون صورتم گاهي جاي جوش روش هست پنکيک رو استفاده ميکنم و گاهي هم فقط همون ضد آفتاب...

    اما در مورد اينکه گفتي واسه شوهر و اينا

    من مي گم آدم اينقدر بايد به خودش مطمئن باشه که بدونه شوهرش با همون حالت مرتب معموليش هم خوشش مياد و نيازي نيست آدم اينقدر هميشه با آرايش باشه که کلآ حالت عاديش فراموش شه!!!
    اينکه شوهر دل داره و اين ها درست اما دليل نميشه که الا و بلا منو با آرايش بخواد ببينه!!

    در مورد خانم هاي بيرون از خونه هم از نظر من همون چشم پاک بودن و نجابت مرد کافي هست که چشمش طرف کسي نره.
    بارها شنيديم که فلاني چه زن خوشگلي داشته و همه حسرت خوشگلي زنش رو مي خوردن اما مثلآ به منشي ش که نه حتي نسبت به زنش ، نسبت به يه زن معمولي هم هيچي نداشته ديد بد داشته!!

    يعني به نظر من اينکه جامعه بده و يهو همسرم اونا رو ميبينه و هوايي ميشه توجيه درستي واسه آرايش داشتن نيست!

    در مورد ليلي و مجنون هم يه شعر هست که ميگه:

    به مجنون گفت روزي عيب جويي
    که پيدا کن به از ليلي نکويي

    که ليلي گرچه در چشم تو حوري ست
    به هر جزيي ز حسن او قصوري ست

    حرف عيب جو مجنون برآشفت
    در آن آشفتگي خندان شد و گفت

    اگر در ديده مجنون نشيني
    بغير از خوبي ليلي نبيني

    تو کي داني که ليلي چون نکويي ست
    کز او چشمت همين بر زلف و رويي ست

    تو قد بيني و مجنون جلوه ناز
    تو چشم و او نگاه ناوک انداز

    تو مو بيني و مجنون پيچش مو
    تو ابرو او اشارتهاي ابرو

    دل مجنون ز شکر خنده خون است
    تو لب مي بيني و دندان که چون است

    کسي کو را تو ليلي کرده اي نام
    نه آن ليلي ست کز من برده آرام

    اگر مي بود ليلي بد نمي بود
    تو را رد کردن او حد نمي بود


    پاسخ

    زهره جون در مورد اينکه آدم بايد از خودش و شوهرش مطمئن باشه باهات موافقم ولي اينکه مرد توي هر محيطي باشه مي تونه چشمش رو پاک نگه داره مخالفم . همينطور در مورد ليلي و مجنون ، اون ليلي و مجنون ايراني به نظر من فقط برگرفته از خواسته هاي نداشته ايراني هست . اگه مجنون به ليلي مي رسيد ديگه داستان ليلي و مجنوني وجود نداشت . منظورم رو متوجه ميشي؟ من اين عشق رو غير حقيقي مي دونم . مفاهيم حقيقي هستن اما وجوديتشون حقيقت نداره. حداقل براي من اينطوريه . در ضمن به تحقيق به اين نتيجه رسيدم که خيلي هم آدم به خودش مطمئن نباشه بد نيست . زن هاي زيادي رو ديدم که به خودشون و عشقي که بين خودشون و همسرشون داشتن مطمئن بودن اما بهشون خيانت شده . ببين من کلاً ديدم توي اين چيزا منفي هست . دست خودمم نيست چون اينقدر از اين زن هاي بيچاره که به خاطر سادگي و باور و اطميناني که به خودشون داشتن زندگي و شوهرشون رو از دست دادن ديدم که حتي اگه بخوام هم نمي تونم مثبت فکر کنم . آخه مي دوني بدتر از اون چيه ؟! 98 درصد از مردهايي که به زنشون خيانت کردن اون طرف سراغ يکي از همين زن هايي رفتن که خودشون رو هر طوري هست مي خوان به يک مرد که حقشون نيست بچسبونن . يعني 98 درصد از موارد اون مرد يه چيزي توي يه زن ديگه ديده که زن خودش نداشته و باز توي اکثرشون اون چيزي که زن خودش نبوده از همين ظاهر بوده !