• وبلاگ : *پروانه هاي بي پروا *My Diary*
  • يادداشت : آش!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    اوههههه منم مث توام . انقده از خريد واسه عروسي خوشم مياد که نگو .

    خانواده ي ما هم خيلي کم جمعيته :( اما خداروشکر چند تا عروسي پشت سر هم داريم ............

    پاسخ

    فدات شم . هم درديم پس . چندتا عروسي ؟! خوبه ديگه
    آهان پس اينطور !!!!!!! پس 4 سال پيش عروسيتون مبارک .....
    پاسخ

    thanks :)

    خب اينم يادم رفت

    مبارک باشه نامزدي و عقد و عروسي عمه جان!
    چه حس خوبيه آدم عمه کوچيکتر از خودش داشته باشه هاااااا
    فک و فاميل ما همه سن و سال دارن و خودشون عروس و دوماد دارن!

    تازه شديدآ هم دلم هواي عقد و عروسي و بزن و برقص کرده...به هرکي ميگم ميگه ديگه خودت بايد دست به کار شي!!!!!!!!

    منم ميگم غلط کردم اصشم دلم هوا عقد و عروسي نکرده!!!

    والاااااااااااااا


    پاسخ

    ممنون . واقعا ؟! فکر مي کني عمه کوچيک تر از خودت داشته باشي خوبه؟! من تازه دايي کوچيکتر از خودمم دارم :دي . راست ميگن خوب عروس شو ديگه همه رو علاف خودت کردي ! ااااا!

    راستي

    هنوز کيک رو نپختمااااا

    اما عصريه پيکينگ پودر و پودر نارگيل خريدم...شکلات هم يه بسته 50گرمي دارم حالا ديدم نوشته 150...اما خب واسه تزئينشه ديگه ..حالا بايد بخرم ...

    کلـآ کي اين کيک به ثمر برسه..خدا مي دونه :دي

    پاسخ

    مواد سس روش رو نصف کن . مال من نصف سسم اضافه اومد !

    من آش زياد دوس ندارم اما سوپ چرا...

    يعني اونوقتيم که آش داريم من چون دور هم هستيم يه ملاقه ميخورم که خورده باشم...اما هيچ وقت نشده که دلم آش بخواد!
    بعدشم خيييييييييلي وقته ما سبزي آش و کوکو و قورمه سبزي رو آماده ميگيريم...اون روزا مامان اينا يه عالمه ميگرفتن و سفره پهن ميکردن و با مادربزرگ خدابيامرزم و خواهرم و اينا مي نشستن يه صبح تا عصر سبزي پاک ميکردن و خورد مي کردن!
    اگرم فکر کردي من کمکشون ميکردم سخت در اشتباهي :دي
    چرا البته گاهي يه دسته خورد ميکردم محض تفريح!!

    بهرحال هرکاري يه دفعه اولي داره ديگه..حالا تو هم عوضش ياد گرفتي :)

    پاسخ

    هووووم ...
    ببخشيد ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
    کي عروسي کردي تو ؟؟؟؟؟؟
    اين چه جور عروسيه بابا ؟؟؟؟
    پاسخ

    4سال پيش! من اصولا فرهنگ شکن هستم :دي . 4 سال پيش يه جشن مفصل برامون گرفتن بعد هم قرار شد اولي و آخريش باشه و هر وقت خواستيم بريم خونه خودمون قبلش يه سفر بريم . همين. اين بود عروسي من . من لباس عروس پوشيدم ، سفره عقد داشتيم ، خريد عروسيمون رو کرديم ، آتليه رفتيم و ... . همه اتفاقاتي که در يک عقد و يک مراسم عروسي بزرگ ميفته انجام داديم . مگه آدم چندبار لباس سفيد عروس مي پوشه؟! مردم چي ميگن؟! والا!
    سلام . عجب دردسري کشيدي بابا ولي عوضش ياد گرفتيمنم تا حالا خودم درست نکردم ولي درست کردنش رو زياد ديدم . راستي واسه عمه هم ايشالا مبارک باشه انشالا عروسي خودت .........
    پاسخ

    بهار توهم زدي ؟! من که عروسي کردم تموم شد!!!!!!!
    چه پروسه ي سختي داشته اين آش درست کردنه
    خب سبزي خورد کرده ميگرفتي! :)
    بازم دستت درد نکنه
    راستي من هميشه حبوبات رو يه روز قبل ميخيسونم و اگه يهو هوس آش هم کنم ميمونه واسه فرداش چون به دل دردش نميارزه!
    نامزدي عمه هم مبارک
    پاسخ

    آره خيلي سخت بود . آخه يادم شده بود که غذاساز خراب شده ! بعدم دفعه اولم بود مي خواستم خودم آش بپزم ! ديگه يهو هوس کردم . واسه رفع دلدرد و اينا يه آب جوشوندم و آبش رو ريختم بيرون که نفخ نداشته باشه و واقعا هم نفخ نداشت. خوب بود اما نه اونطوري که دوست داشتم .
    + بهناز 


    جه آشي پختييييييي :)))

    سبزي هاش يه خورده درشته .البته با اون ماجراي انگشتت ، ميشه بهت ارفاق کرد :دي

    پاسخ

    سبزي هاش که ديده نميشه !!!!!!!!!!! کجا ديدي که درشته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اونايي که روش ريختم پياز داغ هست فدات شم!!!!!!