سلام خانومي
يالللللللللله چه خبر بوده بابا
بازم خداروشکر که همه چي ختم بخير شده...
واي من اينقده از اين پارکينگ هاي سرزيري ميترسممممممم...خداروشکر پارکينگمون صاف ميباشد. اما يه وقتايي که مجبور ميشم برم پارکينگ هاي عمومي سعي ميکنم يه جا باشه که از اينا نباشه...ولي يه بار که رفتم کم گاز دادم يک بوي لنتي هوا شد که نگو
در مورد کيبورد هم اين که چندقطره آب بوده من سابقه يه ليوان چايي هم دارم سشوار رو بگير بهش..خشک ميشه خوب ميشه
سوغاتي ها هم مبارکتان باشد...
راستي ديدم وبلاگ بهار يه چيزايي از دوست و اينا گفتي..گفتم اعلام آمادگي کنم که ميام مشهد اگه خواستي دوستت ميشم