• وبلاگ : *پروانه هاي بي پروا *My Diary*
  • يادداشت : با چه نيتي درس مي خونيم؟؟؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام...

    خوبي؟

    خيلي تعريفتونو از بهار شنيدم...ايشالا تشريف بيارين اصفهان مفصل در خدمت باشيم.

    من دلم دوباره واسه مشهد تنگوليده چه کنم ؟؟؟؟؟؟
    راستي سلام ........
    پاسخ

    سلام به روي ماهت . من خودمم گاهي دلم تنگ ميشه ... اينكه عجيب نيست گل خانوم !!!
    سلام خانمي خوبي شما ؟ کي ميگه لايقش نيستي ؟ شما لايق خيلي بالاترائي . هر چي گفتم پسنديده خودت بود . باور کن خيلي دلم ميخاد هم بيشتر باهات آشنا بشم هم حرف بزنم . انشالا يه سفر طولاني قسمتت بشه بياي اصفهان بشه کلي با هم باشيم .
    پاسخ

    شما لطف داريد

    سلام خانم . حالت خوبه ؟ با زحمتاي ما چطوري ؟ ممنون از اومدنت ، هديه زيبات ، حرفات و همه چيزاي ديگه . اميدوارم بتونم محباتات رو جبران کنم .
    پستت رو خوندم . اون موقع که دانشگاه مي رفتم همش توي همين فکراي تو بودم ولي امان از شيطان و امان از نفس اماره و سست بنياد ما .
    بخدا يه وقتائي چقدر از سوال و جواب خدا هراسون ميشم ولي دريغ از اينکه بلافاصله همه چي يادم ميره .
    کاش ميشد در محضر خدا مثل وقتي که جلوي يه دوربين فيلمبرداري هستيم مودب و مراقب باشيم . کاش ميشد ........
    من آپ کردم دوست داشتي سر بزن . به آقا مسعودم خيلي سلام برسون و بابت زحماتشون تشکر کن .
    قربانت .
    پاسخ

    منم خوبم . آقا مسعود هم خوبه . چه زحمتي عزيزم کاش مي تونستم ازت پذيرايي بهتري مي کردم .التماس دعاي مخصوص
    + پرستار كوچولو (سميه) 

    سلام کوثر جونم

    کجا بودي تا حالا؟

    پستت تکونم داد....جدي ميگم....تا حالا بهش فکر نکرده بودم که واقعا نيت درستي از جايي که برام مقدسه و هر روز ميرم، دارم يا نه....

    فکر نمي کنم اون جور که بايد دشته باشم....